کمالو مجید
شخصیت یا کاراکتر الگوی نسبتاً پایدار و ثابت اندیشه، هیجان ها ورفتار یک فرد است. به عبارت دیگر شخصیت شامل ویژگی های نسبتاً با ثبات و پایدار است که صفت نامیده میشوند (مانند "زودرنج"، "مضطرب" و "پر حرف").
شخصیت یعنی « مجموعهای از رفتار وشیوههای تفکر شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن، ثبات (پایداری) و قابلیت پیش بینی» مشخص میشود. از این تعریف چندین نکته قابل استنباط است.
بر پایه تعاریف بالا نکاتی درباره اصطلاح شخصیت روشن می شود:
•بی همتایی و تفاوت : شخصیت یک فرد بیهمتاست و در عین بعضی مشابهتها، هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
•ثبات داشتن (پایداری) : اگر چه افراد در شرایط و محیطهای گوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلا چندین دهه) رفتار و واکنش و همچنین شیوه تفکر آنها دارای یک در ثبات نسبی دائمی است.
•قابلیت پیش بینی : با توجه کردن و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص میتوان سبک رفتاری و تفکری افراد را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با «ثبات در رفتار» رابطه متقابل دارد.
شخصیت میتواند سازگار و یا ناسازگارانه باشد. «ناسازگاری» زمانی مطرح میشود که افراد قادر نباشند تفکر و رفتار خود را با محیط و تغییرات آن تطبیق دهند. سازگاری یا عدم سازگاری ارتباط نزدیکی با «انعطاف پذیری» دارد. یک شخصیت سالم با وجود ثبات و پایداری به میزانی از انعطافپذیری بهره میبرد. اما افراد ناسازگار در برخورد با موقعیتهایی که واکنش به آنها مستلزم تغییرات و تصمیمات جدید است، تفکر و رفتار انعطاف ناپذیری از خود بروز میدهند. بنابراین، اختلال شخصیت یعنی «رفتارهای ناسازگار و انعطاف ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت ها»
شخصیت ساخته? وراثت و محیط است. انسان با ویژگیها ی ژنتیکی خاصی به دنیا میآید، و از آن پس سر و کار او با محیط اطراف خود خواهد بود. محیط نقش مهمی در شکل دهی شخصیت دارد. نمونههای روشن برای تاًثیر محیط بر شخصیت، کودکانی هستند که به تصادف در جنگلها یا در انزوا رشد کردهاند. برای مثال یک کشیش هندی به نام سینگ در جنگلهای هندوستان دو دختر را یافت و آنها را با خود به خانه برد. بر اساس گزارشِ سینگ این دو کودک در هنگام یافته شدن هیچگونه از رفتارهای انسانی را نداشتند. چهار دست و پا راه میرفتند، زوزه میکشیدند، از اجتماع گریزان بودند، تحریک پذیری آنها زیاد بود و روی هم رفته رفتار آنها مانند محیط شان بود.
شخصیت اغلب از طریق آزمونهای عینی مانند MMPI-2 اندازه گیری میشود که طی آن از آزمودنی خواسته میشود به پرسشنامه ها و سیاهههای مداد- کاغذی پاسخ دهند. آزمون MMPI شامل بیش از پانصد عبارت است که آزمودنیها با انتخاب یکی از گزینههای «درست»، «نادرست» یا «نمی دانم» به آن پاسخ میدهند. مثالهایی از چند عبارت آزمون MMPI عبارتند از هستند:
من دشمنانی دارم که واقعاً میخواهند مرا اذیت کنند.
من هرگز در فعالیتهای جنسی نامعمول زیاده روی نکردهام.
این آزمونها اطلاعات عینی میزان شدهای در مورد تعداد زیادی از صفتهای شخصیت به دست میدهند. ولی این آزمونها از نظر احتمال سو گیری، فریب کاری عمومی و مشکلات تشخیص و کاربرد نامناسب مورد انتقاد واقع شدهاند.